حضانت و سرپرستی فرزندان
قوانین حضانت و سرپرستی فرزندان در حقوق مدنی
حضانت و سرپرستی فرزندان
قانون تعریقی از حضانت ارئه نکرده است اما حقوقدانان به تعاریفی در این مورد پرداخته اند :
عده ای بر این باورند که حضانت «اقتداری است که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به پدر ومادر اعطا کرده است» (امامی ، ج ۵ ، ص ۱۸۷ )، (کاتوزیان ، ج ۲ ص ۱۳۹ ).
بعضی دیگر ابراز داشته اند «حضانت عبارت است از ولایت وسلطنت بر تربیت طفل و متعلقات آن از قبیل نگهداری کودک» (آشتیانی ، ص ۳۷۱ )
دکتر لنگرودی نیز بیان می دارد که حضانت عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانیکه قانون مقررر داشته است (لنگرودی ، ۱۳۶۸ ، ص ۱۷۲۰)
نهایتاً اینکه نظر به کاربرد کلمه (حضانت) در برخی از مواد مربوط به باب دوم کتاب هشتم در قانون مدنی ایران ، معلوم می شود که حضانت از نظر قانون مدنی ایران عبارت است از نگاهداری و تربیت اطفال.
چگونگی حضانت و سرپرستی فرزندان
همانگونه که آغاز بحث اشاره نمودیم در ابتدا آنچه را که می توان متصور شد این است که پدر و مادر به طور مشترک حضانت و سرپرستی کودک را برعهده دارند.
این مشترک بودن تا زمانی است که والدین با همدیگر زندگی می نمایند.
پس اگر والدین از همدیگر جدا شده باشند حالت دیگر و کاملاً جدا از مبحث زندگی مشترک است هر دو این حالت تا زمانی است که والدین زنده و در قید حیات باشند.
حال اگر والدین فوت نموده باشند باز دو حالت را می توان تصور کرد :
- فوت یکی از والدین
- فوت والدین
با در نظر گرفتن صورتهای یاد شده به بررسی حکم حضانت مطابق ق.م خواهیم پرداخت .
حضانت و سرپرستی فرزندان در دوران زندگی مشترک :
تا آن زمان که خانواده سیر طبیعی خود را طی می کند و فرزندان در کنار پدر و مادر خویش زندگی می کنند، نگهداری طفل حق و تکلیف مشترک آنان است و زوجین باید با اشتراک مساعی و معاضدت همدیگر اقدام به حضانت طفل نماید.
عقل نیز حکم می کند که برای استحکام وسلامت بنیاد خانواده و نهایتاً جامعه پدر و مادر به صورت مکمل باید در این خصوص عمل نمایند.
زیرا فرزندی را که باهم به وجود آورده اند، به اشتراک نیز باید تربیت کنند.(ماده ۱۱۷۸) و در امر حضانت همدیگر را یاری کنند ، ماده ۱۱۰۴ ق.م اشاعه می دارد که « زوجین باید در تشکیل مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند».
بنابراین والدین با اتخاذ روش واحد تربیتی مبادرت به حضانت نمایند و فقط در فرض اختلاف سلیقه در چگونگی مواظبت از کودک و تربیت او ، بایستی قانون برای رفع اختلاف چاره اندیشی کنند.
حضانت فرزندان در صورت جدایی والدین
در این خصوص چون والدین همدیگر را ترک نموده اند وامکان همکاری زوجین در حضانت، آن گونه در زمان برقراری عقد نکاح ممکن بود، وجود ندارد ناگزیر باید طفل را به یکی از آن دو سپرد.
باید مطابق ماده ۱۱۶۹ق.م اصل را تا سنین ۲ سالگی در پسر و ۷ سالگی در دختر برای مادر بدانیم مگر اینکه صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد.
حضانت فرزندان در صورت فوت یکی از والدین
در صورت فوت یکی از ابوین مطابق ماده ۱۱۷۱ ق.م «حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد»
بنابراین در صورت فوت مادر حضانت با پدر است در صورت فوت پدر حضانت با مادر است هرچند که جد پدر در قید حیاط باشد و یا طفل قیم داشته باشد.
در این زمینه ماده واحده قانون واگذاری حق حضانت و سرپرستی فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها مصوب ۰۶/۰۵/۱۳۶۴ مقرر داشته است که «حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده و یا فوت شده باشند با مادران آنان خواهد بود.
هزینه متعارف زندگی این فرزندان چنانچه از اموال خودشان باشد ، در اختیار ولی شرعی (وصی یا جد پدری) است و اگر از طریق بودجه دولت یا بنیاد شهید پرداخت می شود در اختیار مادرانشان قرار می گیرد مگر آنکه دادگاه صالح در موارد ادعای عدم صلاحیت مادر حکم به عدم صلاحیت بکند».
حضانت فرزندان در صورت فوت والدین
قانون مدنی نسبت به حضانت و سرپرستی فرزندان در فرض فوت والدین ساکت است .
ولی نظر به راه حل فقها باید سرپرستی کودک را در این دوران حق جد پدری دانست .
زیرا او ولی قهری طفل و به منزله پدر وی می باشد به همین جهت او بر دیگران مقدم است.
در صورت نبود جد پدری ، وصی پدر یا وصی جد پدری را سزاوارتر می دانند .
بعد از ایشان از خویشان طفل به ترتیب طبقات ارث اولویت دارند و در صورت تعدد اشخاص مشابه از حیث طبقه و درجه به قید قرعه یکی از آنان تعیین می گردد .
در صورت نبود شخصی از خویشان طفل ، حضانت به عهده حاکم و در آخرین مرحله به عنوان واجب کفایی بر عهده همه مسلمین است که با اجرای یکی از آنان از عهده سایرین ساقط است .
البته فقهای اهل سنت معتقدند که حضانت و سرپرستی برای کسی سزاوار است که از لحاظ توان و اخلاق مقدم باشد و اگر مساوی باشند شخص مسن تر مقدم است. (الزحیلی ، ص ۷۲۴ )
موارد سلب حق حضانت فرزندان
الف) جنون : مطابق مادر ۱۱۷۰ قانون مدنی «اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا … »
پس می توان دریافت که حق حضانت تا زمانی است که هر یک از والدین سالم باشند و قدرت اعمال حق را داسته باشند.
بنابراین در صورت حدوث جنون یا هر عاملی که قادر به اعمال حق و نگهداری اطفال نباشد این حق ساقط می شود و دیگری آن را بدست می آورد.
ب ) ازدواج مجدد : قبلاً ذکر کردیم که ازدواج مجدد مادر در حالت فوت پدر باعث اسقاط حق حضانت مادر نمی گردد اما زمانی که بعد از طلاق باشد و مادر ازدواج مجدد بنماید مطابق ماده ۱۱۷۰ ق.م حضانت مادر ساقط می شود و به پدر انتقال پیدا می کند.
ج) کفر : این مورد در قانون به آن تصریح نشده است .
اما باید آن را به یکی از موارد سقوط حضانت دانست مثلاً اگر مرد مسلمانی با زن یهودی ازدواج کند و بعد از بچه دار شدن از هم جدا شوند حضانت با پدر است نه با مادر.
د) انحطاط اخلاقی و ناتوانی در نگهداری فرزندان :
ماده ۱۱۷۳ ق.م مقرر داشته که (هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، محکمه می تواند با تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم ، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند.
با بررسی این ماده می توان دو فرضیه را در این رابطه ارائه نمود:
در صورتی که به علت طلاق یا علل دیگر ، ابوین طفل در یک منزل زندگی نکنند و در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی کسی که طفل تحت حضانت اوست ، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد ، در این فرض دادگاه طفل را از او گرفته و به دیگری می سپارد.
زیرا به دستور ماده ۱۱۶۸ حضانت طفل هم حق وهم تکلیف ابوین است پس هرگاه در یکی از ابوین که حق اولویت دارد ، عللی موجود باشد که نتواند از طفل نگهداری کند ، دیگری عهده دار آن خواهد شد.(صادقی )
درصورتی که ابوین طفل با هم زندگی می کنند و در اثر انحطاط اخلاقی آنان صحت جسمانی و تربیت طفل در معرض خطر باشد
مثلاً مادر طفل ولگرد و لاابالی باشد و طفل را آزاد گذارد یا پدر ، مردی عیاش باشد که در مجالس و محافل ناشایست طفل را با خود همراه ببرد و به تربیت او بپردازد و دیگری هم نتواند از این کار وی ممانعت کند، دادگاه آنچه را که به مصلحت طفل باشد انجام می دهد مانند سپردن طفل به دیگری ، تعیین سرپرست برای او یا نظارت کسی برای نگهداری او و …
نتیجه گیری
با توجه به مطالب مذکور به طور خلاصه می توان نتیجه گرفت :
حق حضانت و سرپرستی برای مادر حق و برای پدر هم حق و هم تکلیف است .
مادر برای حضانت پسر تا ۲ سال و دختر تا ۷ سال نسبت به پدر مقدم است (۱)البته با مد نظر قرار دادن معیارهای مرقوم در ماده ۱۱۷۳ در صورت زندگی مشترک هر دو به سرپرستی کودک الزام شده اند ، در صورت فوت یکی از آن دو دیگری (زنده) بر دیگران مقدم و در صورت فوت هر دو جد پدری بر دیگران تقدم اعمال حق حضانت رادارند .
در صورت جدایی و متارکه حضانت مادر در اولویت قرار دارد اینکه با معیارهای منعکس در ماده ۱۱۷۳ ، حضانت مادر سلامت جسمی و تربیت کودک را به مخاطره اندازد .
نمونه درخواست صدور حكم حضانت فرزند براي پدر
خواهان :
خوانده :
خواسته :
دلايل :
رياست محترم دادگاههاي عمومي
احتراماً بر آن مقام محترم نظر به اينكه اينجانب با خوانده طبق سند نكاحيه شماره …… در تاريخ ……. ازدواج نموده و داراي ……….فرزند ….. بنام (پسر/دختر) مي باشيم و از طرفي با توجه به اختلافات و عدم تفاهم به موجب دادنامه شماره ……….از يكديگر طلاق گرفتيم و جداگانه زندگي مي كنيم حال به استناد ماده 1169 قانون مدني حضانت فرزند به اينجانب تعلق دارد ولي همسرم از زمان جدائي بدون دليل از استرداد طفل به بنده امتناع مي نمايد لهذا صدور حكم مبني بر محكوميت خوانده به استرداد فرزند و صدور حكم حضانت آنان با احتساب خسارات قانون مورد استدعاست .
با تشكر – امضاء خواهان
نمونه دوم درخواست :
خواهان : خانم ………………….
خوانده : آقاي ………………….
خواسته : تحويل فرزند به اينجانب و صدور حكم حضانت طفل .
دلايل : …………………….
رياست محترم دادگاههاي عمومي
احتراماً به موجب سند رسمي ازدواج شماره …………..دفتر خانه شماره ……………با آقاي ……….. خوانده دعوي ازدواج نموده و در طول مدت ……………… سال زندگي مشترك صاحب …………… فرزند بنامهاي ……………..و ……………….. (…………. ساله …………..يكساله) شده ايم اكنون كه علت (وجود اختلافات شديد و عدم تفاهم جداگانه زندگي مي كنيم با بعلت وقوع طلاق جداگانه زندگي مي كنيم) حال آنكه با توجه به ماده 1169 ق.م حضانت فرزند ذكور تا دو سالگي و فرزند اناث تا 7 سالگي با مادر است و خوانده حاضر نيست فرزندان را جهت حضانت به اينجانبه تحويل دهد .
با تقديم اين دادخواست تقاضاي صدور حكم بر تحويل فرزند يا فرزندان و حضانت آنان را دارم .
امضاء خواهان